زندگی و آرامش میخوام

ساخت وبلاگ

وقتی چیزی را می شنویم یا میخوانیم
و از شنیدن یا خواندنش لذت میبریم
نیازمند کسی هستیم که آن خوانده یا شنیده را
با او در میان بگذاریم.
این یکی از نیازهای پایه ای انسان است
و عمیق ترین رابطه ی عاطفی ما
با کسی است که این نیاز را
بیش از دیگران برای ما تامین میکند.

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و دوم آذر ۱۳۹۵ساعت 9:53  توسط من  | 
زندگی و آرامش میخوام...
ما را در سایت زندگی و آرامش میخوام دنبال می کنید

برچسب : عششششششق, نویسنده : man1371o بازدید : 16 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 14:52

وقتی دنیایت به انداره ی یک ادم کوچک میشود 

دیگر هرچه میخواهد بشود ، بشود 

تو دیگه اون ادم سابق نخواهی بود... 

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و دوم آذر ۱۳۹۵ساعت 10:1  توسط من  | 
زندگی و آرامش میخوام...
ما را در سایت زندگی و آرامش میخوام دنبال می کنید

برچسب : دنیای,کوچیک, نویسنده : man1371o بازدید : 20 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 14:52

پاییز برای بعضی ها دل انگیز است و برای بعضی ها غم انگیز برای من فصل سردی دلهاست فصل باریدن اشکها فصل تنهایی قدم زدن روی برگهای نارنجی فصل رقصاندن آتش سیگار در سیاهی و سکوت شب اینروزها هوای دلم هم پاییزیست + نوشته شده در  دوشنبه بیست و دوم آذر ۱۳۹۵ساعت 10:17  توسط من  |  زندگی و آرامش میخوام...ادامه مطلب
ما را در سایت زندگی و آرامش میخوام دنبال می کنید

برچسب : پاییز, نویسنده : man1371o بازدید : 15 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 14:52

شکـــ نکـــــن !   آیــ●ــنده اے خوـاهــم ساختــــ کــه   گذشتـــه ام جلویش زآنــو بـــزند !   قـــرآر نیستــــ مـــن هـــم دلِ کَسِ دیگـــری را بسوزانـَــم !   برعکـــس کســے را کــه وارد زندگـــیم میشود   آنقـــــدر خــــوشـــبـ ♥ــتـــــ میکنــم کـــه   بـــه هر روزے کـــه جاے " او " نیستــــے   بـــه خودتـــــ لعنتـــــ بفرستــــے! لعنتیـــ !!! زندگی و آرامش میخوام...ادامه مطلب
ما را در سایت زندگی و آرامش میخوام دنبال می کنید

برچسب : آینده,خواهم,ساخت, نویسنده : man1371o بازدید : 32 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 14:52

سلام بهار جونم خوبی

پیامات رو دیدم ولی متاسفانه نمیتونم بهت پیام بدم نمیدونم چه مشکلی پیش اومده

+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و پنجم آذر ۱۳۹۵ساعت 14:53  توسط من  | 
زندگی و آرامش میخوام...
ما را در سایت زندگی و آرامش میخوام دنبال می کنید

برچسب : بهار,خانم, نویسنده : man1371o بازدید : 12 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 14:52

گفت دانايي که: گرگي خيره سر،هست پنهان در نهاد هر بشر!...هر که گرگش را در اندازد به خاکرفته رفته مي شود انسان پاکوآن که با گرگش مدارا مي کندخلق و خوي گرگ پيدا مي کنددر جواني جان گرگت را بگير!واي اگر اين گرگ گردد با تو پيرروز پيري، گر که باشي هم چو شيرناتواني در مصاف گرگ پيرمردمان گر يکدگر را مي درندگرگ هاشان رهنما و رهبرند...وآن ستمکاران که با هم محرم اندگرگ هاشان آشنايان هم اندگرگ ها همراه و انسان ها غريببا که بايد گفت اين حال عجيب؟  فریدون مشیری + نوشته شده در  پنجشنبه بیست و پنجم آذر ۱۳۹۵ساعت 14:54  توسط من  |  زندگی و آرامش میخوام...ادامه مطلب
ما را در سایت زندگی و آرامش میخوام دنبال می کنید

برچسب : شعر, نویسنده : man1371o بازدید : 15 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 14:52

من فقط از خدا کمک میخوام و امیدوارم تو این روز عید من عیدیم رو بگیرم و همه چی درست بشه و گرنه از دست اون خواهراش دارم دیوونه میشم ....

+ نوشته شده در  شنبه بیست و هفتم آذر ۱۳۹۵ساعت 9:46  توسط من  | 
زندگی و آرامش میخوام...
ما را در سایت زندگی و آرامش میخوام دنبال می کنید

برچسب : عیدی,میخوام, نویسنده : man1371o بازدید : 27 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 14:52

صبحا رو اصلا خوب شروع نمیکنم. با روحی خسته و کوفته چشمامو باز میکنم. یکم به حجم سنگین کارایی که باید انجام بدم فکر میکنم و بیشتر احساس خستگی میاد سراغم. من حتی حال باز نگه داشتن چشمام رو هم ندارم. چه برسه به اینکه اینهمه کار باید انجام بدم. دوباره چشمام رو می بندم و فکر میکنم...   سه روزه تلگرام رو پاک کردم. روزهام در سکوت مطلق به پایان میرسه و در سکوت مطلق هم دوباره از نو متولد میشه. با پاک کردن تلگرام فرصت بیشتری برای فکر کردن دارم. طوری که دوس دارم ساعت ها درون کاناپه ی همیشگیم فرو برم و زل بزنم به دیوار رو به رویی و فکر کنم از کجا شروع شد که من کم آوردم و هی کم آوردم... روزهای زندگیم خیلی زندگی و آرامش میخوام...ادامه مطلب
ما را در سایت زندگی و آرامش میخوام دنبال می کنید

برچسب : روزهای,سرذد,خشک,روح, نویسنده : man1371o بازدید : 26 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 14:52

یبارکه بابام رفته بود شیراز برای دکتر،منو مامانم تنها بودیم زنگ زدیم که شوهرم بیاد پیش ما بمونه.عقد بودیم.
خلاصه ما تو پذیرایی بودیم مامانم تو اتاق خواب.نصفه شب مشغول بودیم پتو رومون بود.مامانم بیدارشد رفت دستشویی.ماهم همونجوری دو طبقه مونده بودیم و من لذت میبردم.دیگه نمیدونم مامانم مارو دید یانه، وقتی مطمئن شدیم برگشت و رفت تو اتاق خوابید دوباره ادامه دادیم و کلی شلوغ کردیم

زندگی و آرامش میخوام...
ما را در سایت زندگی و آرامش میخوام دنبال می کنید

برچسب : خاطره قدیمی,خاطرات قدیمی,خاطرات قدیمی کودکی,خاطرات قدیمی ها,خاطرات قدیمی مدرسه,خاطرات قدیمی دهه 60,خاطرات قدیمی دهه 50,آهنگ خاطره قدیمی,خاطره عشق قدیمی, نویسنده : man1371o بازدید : 14 تاريخ : شنبه 3 مهر 1395 ساعت: 11:18

دیروز که شوهرم داشت ميرفت مسافرت دو روز  نميومد خونه، بعد من همش تو فكر بودم تو خونه چى كم داريم بگم بخره كه نياز نشه برم خريد ساعت اخرى بود كه ميخاست بره مشغول شدیم،يه عمليات فورى داشتيم انجام ميداديم كه از پروازش عقب نمونه وسط كار من گفتم ( إ شامپو هم نداريم تو خونه ) اصلا حواسم به سكس نبود واى يه دفعه منفجر شديم از خنده شوهرم ميگفت دل به كار بده شامپو هم ميخريم

زندگی و آرامش میخوام...
ما را در سایت زندگی و آرامش میخوام دنبال می کنید

برچسب : کلی خندیدیم, نویسنده : man1371o بازدید : 45 تاريخ : جمعه 2 مهر 1395 ساعت: 4:37